قالب وبلاگ

عقــــــاب و چکاوک
 
لینک دوستان
لینک های مفید
چت باکس



هرچند که خود را در جایگاهی نمی بینم که بتوانم حق مطلب را آنگونه که باید ادا کنم، اما به عنوان فردی که با زندگی دانشجویی عجین بوده و تقریبا مثل خیلی از دوستانم با 7 دوره ورودی مختلف (سالهای 84 الی 90) آشنا بوده ام، و به مسائل ریز و درشت پیرامون دقت نظری داشته ام خود را مستحق بیان چند موضوع می دانم و از خوانندگان به ویژه هم دانشگاهیانم دعوت به بحث و ارائه نظر می نمایم. در این نوشته ها به دنبال سوژه خاص نیستم و سعی می کنم از آوردن نام اشخاص بپرهیزم و یک قاعده کلی را مطرح سازم.
پخش مستندی مثل ثریا مجال اندیشه راجع به مسائل آموزشی را به طبقه تحصیلکرده فراهم نموده و در بهبود این امر بی تاثیر نیست به شرطی که کسی خود را به خواب نزده باشد. اگر امروز خیلی از دانش آموختگان از نبود کیفیت در دانشگاه ها گله دارند دلایل زیادی دخیل است که سعی می کنم بارزترین آنان را برشمرم. برای این منظور 3 نقش را نام خواهم برد.
 نظام آموزشی و ساختارهای بالادستی- استاد – دانشجو


نظلام آموزشی: همانطور که آقای دکتر نادری منش در صحبت های خود بیان کرد، برنامه های تدوین شده در چشم انداز، دستوراتی مبتنی بر تشکیل رشته های جدید و یا افزایش ظرفیت پذیرش و ... که استاد و دانشگاه را منفعل می سازد، قوانینی هستند که از سوی وزارت ابلاغ شده و نقش بسزای آن بر کسی پوشیده نیست. همانطور که در جریان هستید چند سالیست که سیاست وزارت بر این بوده که از جمعیت پشت کنکوری بکاهد و نمونه آن همین است که اگر چه دانش آموزی در سال دوم درصد های بیشتری از سال اول را در آزمون سراسری داشته باشد، ممکن است رتبه قبلی خود را کسب ننماید و معمولا تلاشی فراتر از مضاعف، در انتظار جمعیت پشت کنکور است. از سوی دیگر افزایش ظرفیت دانشگاه ها و این شعار که به ازای هر دانش آموز یک صندلی در دانشگاه موجود است به عملی شدن این سیاست بیشتر کمک کرد. اما سوال اینجاست که  آیا برنامه ریزی ها آنچنان هدفمند و سیستماتیک تدوین شده اند که حل شدن یک مشکل در این مرحله، خروار مشکلات را در مراحل بعدی به بار نیاورد؟
همین که درب دانشگاه ها به روی همه باز است خود عاملی شد برای بی انگیزه شدن دانشجویان. به ویژه دیدی که نسبت به دانشجویان بسیاری از رسته ها در دانشگاه های تیپ 2 و حتی دانشگاه های مادر سایر استانها  داریم، دید نخبه و فرهیخته نیست. و به بیان اقتصاد دانان، تعدد و تکرار از مطلوبیت آن کاسته و نوعا ( دقت کنید که می گویم نوعا) افراد آنگونه که باید نسبت به نقش خود احساس مسئولیت نمی کنند.
دستورات مذکور از بالادست، مستلزم تخصیص بودجه و ارائه امکانات متناسب است. وقتی که کلاس های  ساختمان یک دانشکده، کفایت برگزاری دروس در سه رشته مختلف و در دو مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد موجود در آن را ندارد، آیا افزایش ظرفیت در چنین دانشکده ای منطقی است؟ وضعیت زمانی نگران کننده می شود که تعداد نیروی مدرس هم اندک باشد و ناگزیر، برای جبران این خلا، دروسی به عهده اساتید محول شود که متاسفانه مهارت، تخصص و تجربه آن را نداشته باشند.
آیا صرفا تعداد اساتید و رتبه علمی آنان تعین کننده جایگاه علمی دانشگاه است؟ چرا وقتی مجوز پذیرش دانشجو در مقطعی بالاتر به یک دانشکده داده می شود، صرفا تعداد اساتید و رتبه علمی آنان و تالیفات و مقالات آنان در نظر گرفته می شود؟ به نظر بنده بهتر است قبل از اینکه چنین مجوزی صادر شود به آمار دانشجویان کارشناسی که در مقطع ارشد موفق بوده اند و در حال حاضر در بهترین دانشگاه ها مشغول ادامه تحصیل می باشند نیز در نظر گرفته شود. چرا که سطح علمی دانشجویان فارغ التحصیل، به عنوان خروجی یک سیستم آموزشی ملاک خوبی برای ارزیابی کارگزاران این سیستم خواهد بود.
اگر حالت عادی را هم تصور کنیم ، مشاهده می کنیم که منطقا، به روز رسانی در کیفیت و امکانات بایستی بیش از پیش باشد، چه رسد به دوره ای که در آن شاهد افزایش ظرفیت پذیرش دانشجو و کاهش کادر مدرس مجرب هستیم. مطمئنا در چنین وضعی دانشجویان، قربانی این برنامه ها شده و در حقیقت به جای تلف شدن 1 سال از عمر دانش آموز در زمان پشت کنکوری، شاهد تلف شدن لااقل 4 سال از عمر وی در دانشگاهی با کیفیت آموزشی پایین هستیم و چه بسا این اتفاق کل زندگی وی را تحت الشعاع قرار دهد.
هنر این نیست که به ازای هر دانش آموز یک صندلی در دانشگاه موجود باشد، هنر این است که به ازای هر دانش آموز ممتاز یک صندلی مرغوب در دانشگاه موجود باشد و از سوی دیگر برای فارغ التحصیلان این دانشگاه ها یک صندلی در زمره شاغلین وجود داشته باشد. شاغلانی که شغلشان متناسب با تخصص آنهاست. خواه دانشگاه خواه صنعت و ... .

ایراد دیگری که می توان در این قسمت بیان کرد سرفصل های تدوین شده برای رشته هاست که علی رغم تغییر و تحول سریع در دنیای واقعی، تغییر محسوسی در آنها دیده نمی شود. بسیاری از دروس عمومی از جمله معارف را می توان به تناسب هر رشته به تحریر درآورد. و در رشته ای مثل رشته حسابداری، چه بهتر بود اگر در درسی مثل تاریخ تحلیلی اسلام، فصلهایی مرتبط با نحوه باج و خراج و عملیات مالی در گذشته و مطابق با دین مبین اسلام گنجانده می شد.

ویا اینکه به جای دروسی که زیاد مرتبط بارشته نیستند، واحد های کارآموزی و عملی ارائه شود.

این مرجع از قدرت کافی برای بهبود اوضاع برخوردار است و کافیست تصمیم خود را به شکل بخشنامه ای قانونی، ابلاغ کند. چرا که در دانشکده محل تحصیل خودم علی رغم تلاش گروه برای راه اندازی دوره های عملی فنی و حرقه ای و اختصاص کلاس به این موضوع، صرفا ۱ دوره شروع به کار نمود و بعد ها فعالیت ننمود. حال آنکه اگر گذراندن چنین دوره ای اجباری بود، وضعیت برعکس می شد و مطمئنا به نفع ما.

جای تعجب است که یک کارشناس حسابداری در دوران تحصیل خود، هیچ واحد عملی نگذرانده باشد، آشنایی با بورس از طریق دانشگاه نداشته باشد و چیزی که این ترم متوجه شدم،‌نرم افزار کامفار را نشناخته باشد!!! و اگر از دلسوزی یک استاد نبود، روی دفتر روزنامه و کل را هم نمی دید. چه رسد به اظهارنامه مالیاتی و صورتهای مالی حسابرسی شده و ...

در انتهای این بخش،‌ باید بگویم که اعتقادم بر این است که دستورات ابلاغی از بالادست بایستی تکانی به خود بدهند و نگذارند سرعت تغییر بر سرعت تطبیق آنان غالب شود.

ادامه دارد...


موضوعات مرتبط: هرچه می خواهد دل تنگت بگو
[ دوشنبه بیست و نهم خرداد ۱۳۹۱ ] [ ۱۰:۵۱ ب.ظ ] [ تیـــما ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

خداوند در درون ماست پس می بایست آرام شویم و بگذاریم جانهایمان آرام گیرند. آنگاه به هستی عشق پی خواهیم برد.
(جبران خلیل جبران)
"عقاب و چكاوك" يك وبلاگ شخصی است که به ترجیح نویسنده،جایگزینی برای سایر شبکه های اجتماعی انتخاب شده و سعی می گردد اطلاعات و اخبار مرتبط با رشته "حسابداری"را به سمع و نظر دوستان، بالأخص هم دانشگاهیان برساند. تنوع موضوعات نیز بر اساس علایق نویسنده انتخاب شده که در اثنای آن به تجربیات، خاطرات و سایر مطالب سرگرم کننده نیز پرداخته می شود.
...
..
.
كاسه خود را بيش از اندازه پر كنيد؛
لبريز مي شود.
چاقوي خود را بيش از حد تيز كنيد،
كند مي شود.
به دنبال پول و راحتي باشيد؛
دلتان هرگز آرام نمي گيرد.
به دنبال تاييد ديگران باشيد؛
برده آن ها خواهيد بود.

كار خود ر انجام دهيد، سپس رها كنيد.
اين تنها راه آرامش يافتن است.
لینک های مفید


امکانات وب