|
عقــــــاب و چکاوک | ||
|
روز شنبه ساعت ۷:۳۰ شب رسیدیم اهواز. تو فرودگاه اهواز یکی از بچه ها منتظرمون بود و ما رو تا شهر رسوند. شام رو با هم خوردیم و ساعت ۹ راهی ایذه شدیم. هوا بسسسسسیار سرد بود. ساعت ۱۲ شب رسیدیم ایذه. محل اسکانمون تو یک مجتمع دقیقا بالای شعبه است و فاصله مون تا محل کار چند تا پله بیشتر نیست. البته اینو باید ممنون رئیس شعبه باشیم که پیشنهادش از طرف ایشون بود. تو ارومیه ۲ سال با یکی از بچه های ایذه هم اتاقی بودم و خیال دارم بهشون سر بزنم. گمونم به یادماندنی ترین خاطره از ایذه، کارت مخصوصی باشه که رئیس شعبه بهمون نشون داد. کارت زن ذلیلی!!! کارت خودش بود. یک آرم جالبی هم داشت. مرکز این انجمن هم تو چالوسه و عضو می پذیره. مهر و امضا هم داره. اگه شما هم می خواین از این کارتا داشته باشین می تونیم براتون تهیه کنیم. فقط ارسال عکس پرسنلی یادتون نره!! من که می خوام بابامو با یکی از این کارتا سورپرایزش کنم. شاید هم رئیس رو راضی کردیم به دارندگان این کارت، وام تعلق بگیره موضوعات مرتبط: خاطرات مآموریت [ دوشنبه بیست و پنجم دی ۱۳۹۱ ] [ ۶:۱۸ ب.ظ ] [ تیـــما ]
|
||
| [ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] | ||