|
عقــــــاب و چکاوک | ||
|
بعد از اتمام کار در بوشهر، عازم برازجان شدیم. به علت اینکه تدارک محل اسکان در برازجان مقدور نبود، به مدت ۳ روز از بوشهر به برازجان در رفت و آمد بودیم. تا اینکه تونستیم خانه معلم برازجان رو به مدت یک هفته رزرو کنیم. اهالی بوشهر، مردم برازجان رو نوعا خشن می شناسن (طنز!) البته به نظر من ، وجود برخی از گروه های شرور و جنایتهایی که تو این شهر مرتکب شدن باعث ایجاد این ذهنیت شده . تو خیابونای این شهر اگه چند نفرو تفنگ به دست دیدین، نباید تعجب کنید. طبق گفته های بومیان ، نام این شهر سابقا "گرازدان" بوده و وجه تسمیه اش گرازهای قراوانی بوده که در این منطقه زندگی می کردند. چیزی که برای من بارز بود روحیه بشاش و ورزشی اهالی این شهر بود. کارمندان شعبه ای که من اونجا بودم اغلب ورزشکار بودن و این منو خیلی به وجد میاورد... (می پرسی چرا؟!... توپست بعدی میگم..) در کل تو برازجان خاطرات به یادماندنیه زیادی داشتم و با انسانهای شریف و مهمان نواز زیادی آشنا شدم. که قصد دارم در پست بعدی به مشروح چندتا از این خاطرات بپردازم. صبح روز ۲۵ ام برازجان رو به مقصد فرودگاه بوشهر ترک کردیم و تنها خاطره بد من این بود که همون صبح ساعت مچی ام رو هرچی گشتم پیدا نکردم . اما لحظه های خوش اووونقدر زیاد بود که بتونه این ضرر مالی رو جبران کنه
ساحل بوشهر
[ پنجشنبه پانزدهم فروردین ۱۳۹۲ ] [ ۱۰:۲۲ ب.ظ ] [ تیـــما ]
|
||
| [ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] | ||