|
عقــــــاب و چکاوک | ||
|
تنها و غریبانه...
اولین وصفی که می تونم داشته باشم. هنوز با محوطه و جو جدید اخت نشدم. ناگفته نماند بدو ورود من به دانشگاه، دقیقا مثل دوره کارشناسیم، با جابجایی دانشکده تقارن داشت. تجهیزات و ساختمان نوئه و برا خود کارکنان و پرسنل هم به تازگی داره ظاهرا. از شروع این دوره جدید و ایجاد تغییروتحول در زندگیم خرسندم و فعلا که اوایلشه و داغ هستیم، انرژی زیادی دارم و امیدوارم آخر خط نگم: پوستم کنده شد.... امروز بود که من، معنای واقعی "دانشگاه ، خانه دوم است " رو درک کردم. انگاری که تا دانشگاهتو عوض نکنی، این حس بهت دست نمیده. اون انس و راحتی ای که تو دانشگاه ارومیه داشتم، رو اینجا ندارم فعلا. مثل اینکه خانواده ات رو عوض کرده باشی. مثلا بوفه که میرم، میگم الانه که لیلا خدایی بشینه روبه روم. یا تو راهرو ، اساتیدمو ببینم... ولی همه و همه غریبه ان برام. کلاسمون 11 نفره. و فقط 2 نفرمن شاغله. امروز مروری بر مبانی حسابرسی داشتیم. همینکه استاد سرفصلها رو جهت ارائه توسط دانشجو تو وایتبرد نوشت، مجذوب استاندارد بین المللی 5 PCAOB شدم و داوطلبانه انتخابش کردم. ولی آخرسر متوجه شدم سخت ترین بحث هم همینه.... بمیرم برا خودم.. یبش از 100 صفحه متن انگلیسیه....
آهان!! اینم بگم و برم سر کلاس! به شدت مشتاقم کارت دانشجوییمو ببینم. چون قراره 2 ماه دیگه ارائه بشه بهمون. دم دانشگاه ارومیه گرم که همون روز اول کارتهاشم صادر کرد...والا! فعلا بای [ شنبه پنجم مهر ۱۳۹۳ ] [ ۴:۲ ب.ظ ] [ تیـــما ]
|
||
| [ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] | ||