قالب وبلاگ

عقــــــاب و چکاوک
 
لینک دوستان
لینک های مفید
چت باکس



یه روز یه زن و مرد ماشینشون تصادف ناجوری میکنه و هر دو ماشین به شدت داغون میشه، ولی هر دو نفر سالم میمونن.

وقتی که از ماشینشون پیاده میشن و صحنه تصادف رو میبینن، مرد میگه:

- ببین چیکار کردی خانم! ماشینم داغون شده!

- آه چه جالب، شما یه مرد هستید!

مرد با تعجب میگه:

- بله، چطور مگه؟

- چقدر عجیب! همه چیز داغون شده ولی ما دو نفر کاملاً سالم هستیم!

- منظورتون چیه؟

- این باید نشونه ای از طرف خدا باشه که اینجوری با هم ملاقات کنیم و آشنا بشیم!

مرد با هیجان زیادی میگه:

- اوه بله، کاملاً موافقم! این حتماً نشونه خوبیه!

زن دوباره نگاهی به ماشین میکنه و میگه:

- یه معجزه دیگه! ماشین من کاملاً داغون شده ولی این بطری مشروب کاملاً سالمه! این یعنی باید این آشنایی رو جشن بگیریم!

- بله بله، حتماً همینطوره! کاملاً موافقم!

زن در بطری رو باز میکنه و به طرف مرد تعارف میکنه، مرد هم بطری رو تا نصف سر میکشه و برمیگردونه به زن.

ولی زن در بطری رو میبنده و دوباره برمیگردونه به مرد! مرد با تعجب میگه:

- مگه شما نمینوشین؟

زن با شیطنت خاصی میگه:

- نه عزیزم، فکر کنم الان بهتره منتظر پلیس باشیم!!

موضوعات مرتبط: طنز ، معما و سرگرمی
[ چهارشنبه سی و یکم خرداد ۱۳۹۱ ] [ ۹:۴ ب.ظ ] [ تیـــما ]

این مجسمه که می بینید محسمه رئیس علی دلواری هست. اگه کتابهای تاریخ یادتون باشه خوندیم که از مجاهدهای بومی بود که در راه حراست از مرز و بومش و در برابر حمله انگلیسی ها مقاوم می کنه

این مکان هم تبدیل شده به موزه و اتاق اجلاس رئیس علی و هم رزمانش به همراه سلاح های گرم و سر اون موقع رو در معرض نمایش گذاشتن. شجره نامه رئیس علی و نوادگانش هم نوشته شده بود و اتفاقا عموزاده ی رئیس علی خودش با لباس محلی لر ها، در موزه حاضر می شد و با سبک بخصوصی که من این سبک رو تابحال فقط در دکتر منصوری خودمون و خود این آقا دیدم به توضیح  و  نقل از اون موقع ها می پرداخت. لحنش رو آروم می کرد و یهو  آخر جمله اش داد می زد. ملت زهر ترک می شدن. هر چند که دکتر منصوری ما ۹ ریشتره این آقا بود. 

داخل خانه رئیسعلی

[ چهارشنبه سی و یکم خرداد ۱۳۹۱ ] [ ۶:۴۷ ب.ظ ] [ تیـــما ]
[ چهارشنبه سی و یکم خرداد ۱۳۹۱ ] [ ۶:۳ ب.ظ ] [ تیـــما ]

هندوانه زرد رنگ

این محصول در منطقه سولدوز به وفور کشت می شود و عطر و طعم منحصربفردی داشته و برای درمان امراض کلیوی مفید است. 


موضوعات مرتبط: سلامت باشید
[ چهارشنبه سی و یکم خرداد ۱۳۹۱ ] [ ۵:۱۸ ب.ظ ] [ تیـــما ]


موضوعات مرتبط: طنز ، معما و سرگرمی
[ دوشنبه بیست و نهم خرداد ۱۳۹۱ ] [ ۱۱:۰ ب.ظ ] [ تیـــما ]

دانشجو:
به جرات می توان گفت که از بین 3 نقش نام برده در سیستم آموزشی؛ "دانشجو" منعطف ترین نقش بوده و اگر دو نقش باقی به نحو احسن ایفای نقش نمایند فرایند تعلیم و حتی "تربیت" دانشجو، به خوبی میسر می شود. پس در نظام آموزشی اثربخش، دانشجو عنصری منفعل است و می توان او را در مسیر اهداف تعیین شده دانشگاه هدایت کرد.
همانگونه که در مورد نقش های دیگر ذکر کردم، دانشجو نیز از قاعده های مذکور مستثنی نبوده و قبل از هر چیز نقش "جویندگی دانش" را بر عهده دارد. ممکن است انگیزه افراد از ورود به دانشگاه متفاوت باشد، اما بهتر است انگیزه های غیر درسی و فعالیت های (به بیان خودم؛ ستادی!!) در حاشیه قرار گیرند.
به نظر من، آنچه که دانشجو را از دانش آموز متمایز می سازد، اول برجسته تر شدن نقش علمی او و سپس حساسیت وی به مسائل روز جامعه است تا نهایتا بتواند دانش خود را با مسائل و شرایط روز تطبیق دهد و نیازی از هزاران نیاز جامعه امروز را پاسخ دهد.
عمده ترین کارکـِـــرد دانشگاه، آماده سازی نیروی خبره و تخصصی است. بالیدن به مدرک فارغ التحصیلی، شاهدی بر این ادعاست. اما یک دانشجو بایستی مراقب باشد که تک بُعدی حرکت ننماید و دو فریضه علم و بصیرت را با هم پیش برد.
همانطور که امام خمینی (ره) فرمودند:اگر دانشگاه ها اصلاح شوند، مملکت اصلاح می شود.


پس چه بهتر است اگر دانایان ما متعهد باشند به جای اینکه متعهدان مان، نادان!!

 

در وصف دانشجو، شاید بهتر باشد اینگونه بیان کرد که فردی است دارای پتانسیل های شدید و آماده ی جهت گیری و رشد در زمینه هایی که جامعه به وی عرضه می دارد و به عبارت دیگر متاثر از محیط اجتماعی اوست. به ویژه دانشجویان گروه سنی 18 الی 22 سال، تاثیرپذیری بیشتری از محیطشان را نشان می دهند. تاثیراتی که بنای زندگی آتی آنان بوده و می تواند نقطه عطفی در تعیین سرنوشت آنان باشد.
در بررسی هایی که بین دانشجویان دانشگاه های مختلف انجام گرفته، محیط دانشگاه محل تحصیل، در ترقی آنان تاثیر بسزایی دارد. پرواضح است که هر چه محیط وی پربار و موفق بوده باشد موجبات تعالی دانشجو را فراهم می سازد و اهداف والایی را در ذهن او منقش می سازد. برعکس، بی محتوا بودن جوّی که او را احاطه کرده، وی را از استفاده از تمام ظرفیت های بالقوه اش بازمی دارد و برای کسانی هم که به فکر ترقی اند،‌ مشکل آفریده و اراده آنان را سست می کند. در نتیجه، کیفیت دانشگاه و بهایی که از هر نظر به دانشجو می دهد، در موفقیت و جدیت او اهمیت زیادی دارد.
اما خود بحث ترقی بسیار گسترده است و جوانب گوناگونی را من جمله تحصیل، اخلاق، فرهنگ، هنر و ... را در بر می گیرد. فلذا در این بخش، از شرح مجدد بـُـــعد آموزشی و تحصیلی، که به اساتید مربوط است اجتناب می کنم و بیشتر بر فرهنگ و اخلاق دانشجویی تاکید می کنم. و حتما به مسائلی که طی دوران دانشجویی ام از آن زجر کشیدم خواهم پرداخت.

از آنجایی که دانشجو جماعت، به لحاظ سنی در برهه ای هستند که کم تجربه اند؛ اما کله شان بو قرمه سبزی می دهد، هر کدام صاحب نظری برای خود می شوند و انتظار دارند همه با ساز آنها برقصند یا حداقل اینکه حرفشان شنیده شود. اساسا همه ما، وقتی به شناخت جدیدی دست پیدا می کنیم مایلیم که دیگران را از آن آگاه کنیم و چنین دگرگونی را اعلان بداریم. گاهی اعلان وجود در ما، به قدری غلیان می کند که سایر مسائل را از حد تعادل خارج می سازد و نگرش تک جانبه ای را در فرد پدیدار می سازد. مثلا در همین کلاس های درس دانشگاهی به کرات با مواردی روبه رو شدم که دانشجو با موضع جانبدارانه سخن گفته. گاهی این سخن ها کارساز می باشند و گاهی نیز صرفا ناشی گری گوینده را می رساند. و به قول شاعر پسته بی مغز چون دهان وا کند رسوا شود.
به عنوان مثال،بارها به مواردی بر خوردم که دانشجویی، با اعتماد به نفس بالا پیشنهادهایی را مطرح می ساخت که اصلا جای آن نبود و یا اصلا منطقی نبودند. عده ای هم بودند که شیفته شعار دادن و منبر کردن بودند هرچند اگر مورد بحث، کاملا بی ربط بود.
عده ای دنبال بهانه اند که هر بحثی را به چالش بکشانند و در خلال آن شعار های خود را بدهند و در کمال واقعیت گریزی حق اظهار نظر و احقاق حق را از دیگران سلب کنند.
من واقعا از عده ای در عجبم که پا از حدود خود فراتر گذاشته و برای هر جایگاهی تعیین تکلیف می کردند.
راستی کسانی که به برنامه هفتگی تدوین شده ایراد می گیرند از خود پرسیده اند که چیزی که به ذهن یک دانشجو می رسد، یعنی به ذهن استادی که برنامه را تنظیم کرده نرسیده آیا؟!!
 پس دخالت را با مشارکت قاطی نکنید.
خیلی از ما یاد نگرفتیم که چگونه درخور جایگاهمان حرف بزنیم و با رعایت حد و مرزها رفتار کنیم. خیلی از موارد از حق خود صرفنظر می کنیم و برعکس، گاهی به ناحق صحبت می کنیم.

 پس بین "احقاق حق" و"مطرح کردن خواسته های غیرمنطقی" تمایز قائل شویم.


در برابر کارمند آموزش که به جای حل مشکل ارباب رجوع، مدت طولانی را به مکالمه تلفنی شخصی خود می پردازد، سکوت می کنیم اما در تعیین بارم بندی امتحان واردتر از طراح سوالیم.
استادی که ما را به مطالعه جزوه های کم حجم سوق می دهد را استاد خوب می دانیم و سعی می کنیم با اساتیدی که منابع قطور معرفی می کنند و در امر تدریس جدی اند، درس بر نداریم!
در طول ترم کم پیش میاد که درس بخوانیم و کسی را که درس خوان باشد خرخوان خطاب می کنیم.

 با این کار عملا ناهنجار را به عنوان هنجار می پذیریم.


به نظر شما خجالت آور نیست که وقتی دانشجویی سوالات درسی اش را سر کلاس مطرح می سازد، زمزمه های نارضایتی هم کلاسانش را بشنود؟
آیا کلاس جای بلوتوث بازیست؟
شعار نمی دهم ولی واقعیت این است که هر چه ارزش و بها به نظام آموزشی قائل شویم و هنجارهای آنرا رعایت کنیم همانقدر هم به خروجی آن که خودمان هستیم، بها داده ایم و برعکس، هر چه این مهم را به شوخی بگیریم در نهایت به ریش خود خندیده ایم. خنده تلخی که نشان از بی کفایتی مان دارد.
حقیقت این است که بی انگیزه بودن دانشجویان و عدم انجام وظیفه شان به عنوان دانشجو، از انگیزه استاد هم برای تدریس هر چه بیشتر و با کیفیت تر مطالب می کاهد. از سوی دیگر، پیگیری های مصرانه دانشجو می تواند منجر به مطالعه بیشتر استاد شود و یا استاد را مجاب کند که نحوه بیان متفاوتی را بکار گیرد.
دراین بین دانشجویانی هستند که هیچ فرصتی را برای انجام فریضه خود فروگذار نمی کنند و با نشان دادن علاقه و استعداد خود در پی تکمیل دانش خود هستند. حال آنکه مابقی، کم کاری خود را بر عهده مدرس محول می کنند و مثل همان ماجرای فیل مولانا می ماند که هر کسی با عقل و بینش خود، طرف مقابلش را ارزیابی می کند. پس بهتر است قبل از اطمینان نسبت به سطح سواد یک فرد، به راحتی او را بی سواد یا باسواد تلقی نکنیم. سعی کنیم در زندگی هیچگاه در شناخت افراد زود قضاوت ننماییم.
اغلب دانشجویان در بدو ورود به محیط دانشگاه درگیر مسائل حاشیه ای می شوند و اصلا پرستیژ دانشجویی و آئین حرفه ای آنرا رعایت ننموده و متاسفانه این موضوع سال به سال در ورودی های جدید کم اهمیت تر می شود که من یکی از دلایل آنرا مسائل ذکر شده درقسمت اول، می دانم.
در صحبتی که با دانشجویان هم رشته ای ام در دانشگاه های تهران داشتم، از رقابت تنگاتنگ دانشجویان و مطالعه شدید آنها که به قول خودشان شرط بقایشان محسوب می شد تعجب کردم. آنان حتی،شیوه بیان استادی که نویسنده کتاب معرفی شده برای ما بود را نپسندیده و آنرا تغییر دادند! حتی کتب تخصصی که به عنوان منبع برایشان معرفی می شد (دانشجویان سال اول)، زبان اصلی و رفرنس بودند.
اما در اینجا، ما سر تدریس 5،‌6 درس از زبان تخصصی تالانه چانه می زنیم و به فکر حذفیات از جزوه استاد هستیم.
به این فکر کنید که چه تشکیلاتی برای دانشجو فراهم بود و می توانست باشد... اما از آن استفاده نکردیم.
در نهایت به ضرب المثلی اشاره می کنم که در این نوشته ها برای هر 3 نقش ساختار آموزشی، استاد و دانشجو صادق است:

از ماست که بر ماست..

«پایان»

 


موضوعات مرتبط: هرچه می خواهد دل تنگت بگو
[ دوشنبه بیست و نهم خرداد ۱۳۹۱ ] [ ۱۰:۵۵ ب.ظ ] [ تیـــما ]

استاد (ادامه):

عمده ترین ایراداتی که در این بند می توانم ذکر کنم از این قرارند:
متاسفانه بسیاری از اساتید انتظاراتی از دانشجویان دارند که از عهده آنان خارج است و دانشجو را مجبور می کنند که از سایر دست آویزها استفاده کنند. من الان به شخصه جرات این را ندارم که بر تکثیر حل التمرین ها و پاسخ سوالات خرده بگیرم چون در آنصورت با کل دانشجویان ایران طرف خواهم بود. و بسیار مسخره است اگر بخواهم استفاده از این دسته کتب را نهی کنم. اما به راستی  چه کسی ما را مجبور می کند که به جای تفکر و خلاقیت سراغ این کتب برویم و بخصوص در ایام قبل امتحان در صف طویل چاپ و تکثیر ها بایستیم؟
من در درس اصول 3 حسابداری بخشی از کتاب ترجمه شده را مطالعه می کردم، اما قادر به حل مسائل آن نبودم مگر اینکه 2 روز مدام بنویسم و پاک کنم....در بعضی قسمت ها تردید داشته باشم که یک آیتم را به فلان ستون بیفزایم یا خیر... بچه های حسابداری بیشتر در جریان اند که حل اینگونه سوالات چقدر زمان بر است... اما وقتی سر کلاس می دیدم که همکلاسیانم تمام تمرینات را حل کرده اند جا می خوردم. خیلی از دوستان جزوات بچه های دوره قبل را تهیه کرده بودند و پیش خوانی می کردند و در اکثر موارد که نمونه سوالات مشابه مطرح می شد قبل از من به آن پاسخ می داند. آخر سر هم من 15 شدم و کسانی که توصیفشان را کردم نمره بهتری کسب نمودند. تلاش این دانشجویان قابل تحسین است اما ای کاش مسیری که در آن زحمت می کشند صحیح باشد. دانشجویی که باید خود را برای امتحانات میان ترم؛ حل لااقل 10 تست و 5 مسئله و 6تمرین کتاب تا جلسه بعدی؛ پرسش و پاسخ  سر کلاس (که معمولا به خاطر امتیاز مثبت آن علاقه مندان زیادی دارد) آماده کند... حالا حساب این را بکنید که تمام این ماجرا برای 15-20 واحد دیگر هم وجود دارد... خودتان انصاف کنید، چنین دانشجوی آیا مهلت این را دارد که تنها برای 1 مثال 1 روز آزمون و خطا انجام دهد و خود را به مخمصه بیندازد؟ آیا فکر نمی کنید تعداد و کیفیت مسائلی که دانشجو باید آنرا حل کند، بیش از آنچه است که اساتید در وقت محدود سر کلاس تدریس می نمایند؟ سر کلاس که فرصت بیان همه مطالب نیست... دانشجو هم که وقت مطالعه اضافه برای همه دروس را ندارد...به وقت مراجعه به اساتید در ساعات غیر درسی هم که باز فرصت آزاد محدود است و در نتیجه دانشجویان نا خودآگاه به سیستم جزوه خوانی رو می آورند و برای احراز نمره بهتر که تنها ملاک ارزیابی اوست به خواندن صرف جزوه می پردازند. حاضرم قسم بخورم همین الان یک مثال از کتاب اصول 2 هورن گرن، (اصلا چرا هورن گرن، کتاب تالیف شده توسط اساتید خودمان) را به دانشجوی سال آخر مطرح کنیم شاید پاسخ دهد که نخوانده ایم!! درست است نخوانده ایم... اما در جزوه  خود ندیده و نخوانده ایم.
واقعیت امر چیزی جز این نیست و من به عنوان نویسنده این مطلب در تعیین مقصر عاجزم. اما راه حلی برای این مسئله سراغ دارم.
اولا اینکه دانشجو نباید ترس از نمره و امتحان داشته باشد و چنان بستر سازی شود که وی با فراغ بال به فهم مطلب اصرار ورزد.
از طرح سوالات کلیشه ای در سر کلاس اجتناب شود و در عوض سطح سوالات آزمون از سطحی که در کلاس با دانشجو کار شده پایین تر باشد چون شرایط امتحان شرایطی نرمال نبوده و خیلی ها قادر به استفاده از تمام توانایی های خود نیستند. یک استاد خبره  می تواند درزمان تدریس؛ با طرح سوالی که تمام حالت ها را در بر می گیرد، هم در زمان صرفه جویی کند و هم حالتهای متنوع را به مخاطب بشناساند و مابقی داستان را به عهده او واگذارد.
استاد باید سعی کند که با دانشجو گام به گام حرکت کند، نه اینکه او هر جلسه تدریس کند و تعیین تکلیف نماید و دانشجو دنبال او بدود و همواره یکی دو فصلی را از استاد عقب تر باشد. هماهنگی استاد و دانشجو اثربخشی کار را بسیار بالا می برد
ثانیا: موضوع دیگر که مربوط به خود اساتید می شود این است که از علاقه خود نسبت به اوراق دانشجویان بکاهند و نسبت به آنها حب و بغض نداشته باشند.  حتما می پرسید یعنی چه؟
در دقتی که نسبت به دانشجویان مختلف به خرج دادم دستگیرم شد که کارایی آنان رفته رفته رو به افول است و این در مورد اکثر دانشجویان صحت دارد. اگر ورقه امتحانی دانشجو پس از تصحیح به خود او برگردانده شود و پاسخهای صحیح در پانل یا سایت قابل دسترسی باشد خیلی از دانشجویان به اشتباه خود پی می برند، ادعای بیجا نمی کنند و چه بسا در همان لحظه اصل مطلب را فرا می گیرند. اما با سیستمی که ما داریم، موقع اعلام نمرات 40٪ دانشجویان مدعی اند که نمره بهتری می گرفتند و رنج نمره خود را می توانند با دقت زیاد حدس بزنند. اغلب اینان به نوشته خود اطمینان دارند. 35٪ پس از مشاهده نمره خود نظری ندارند. زیرا بازه ای که برای نمره خود فرض کرده بودند بزرگتر از مورد قبلی است و هیچ بعید نبوده که 18 بگیرند یا 15. 25٪ باقی قبل از مشاهده نمره، اول به عبارت "قبول" یا "مردود" نگاه می کنند.
در چنین حالتی ممکن است ایرادی که از دروس پایه به همراه داشته ایم نه تنها حل نشود بلکه به مراتب بالاتر منتقل شده و در رده های بالا خودمان خجالت بکشیم که از این موضوع سوال کنیم. کسی که 4 نمره در آزمون از دست می دهد ( یا حتی بیشتر) حق دارد که بداند در کجا مرتکب اشتباه شده است. مهمتر از آن، آیا بعد از امتحان به پاسخ صحیح دست می یابیم؟
من خودم حاضر شدم در یک درس از نمره ای که گرفتم، کم بشود اما لااقل بدانم که ایراد کارم کجا بوده. باز خوب بود ایراد چاپی در محاسبات داشتم، وگرنه از آنچه که آموخته بودم نامطمئن می شدم.
پس بهتر است که اوراق دانشجویان همانند قبض برق و .. پس از تنفیذ و ممهور شدن، به خودش بازگردانده شود. در اینصورت دردسر اساتید نیز از بابت نمره و کلکل با دانشجو تقلیل می یابد.

ادامه دارد...


موضوعات مرتبط: هرچه می خواهد دل تنگت بگو
[ دوشنبه بیست و نهم خرداد ۱۳۹۱ ] [ ۱۰:۵۳ ب.ظ ] [ تیـــما ]

این ترم، اوقات فراغت زیادی داشتیم. اغلب با دوستان ترم آخری به شهر می رفتیم و برگشتنی حتما به بستنی فروشی خیابون استادان می رفتیم. این عکس رو هم اونجا گرفتیم. باقلوا هم خوردیم. قیافه خانم .... (فندق)، از یادم نمیره وقتی که باقلوا رو درسته گذاشت تو دهنش و لپاش از چارچوب صورتش زده بود بیرون...  صاحب مغازه یه آقای مسنی هست که بستنی و باقلواهای حج خانومش ( حاج خانوم با لهجه ارومیه ای) رو به اسم دوندورما و باقلوای ترک قالب می کنه و یک ریال هم تخفیف نمیده.

اما انصافا خوشمزه بود مخصوصا بستنی سیب ترش،مارمالاد،طالبی و تمشک

یادش بخیر...

 


موضوعات مرتبط: زیر آسمان نازلو
[ دوشنبه بیست و نهم خرداد ۱۳۹۱ ] [ ۱۰:۵۳ ب.ظ ] [ تیـــما ]


استاد:
اساتید را به عنوان عوامل ارتباط دهنده، می توان به پورتی تشبیه کرد که ورودی سیستم (دانشجو)، را با نظام موجود آداپته کرده و به نحوی از انحاء، در هسته پاسخگویی به این دو نقش قرار دارند. و به همین دلیل گاها در معرض سوالات و شکوه های نامربوط به خودشان، قرار می گیرند.
در شرایط حاضر یک استاد خوب، استادی است که اول از همه به نحو احسن در مقام استادی ایفای نقش نماید. با ارتقاء دانش خود، از عهده مسائل روز بربیاید. من معتقدم که هر معلمی اي، شغل انبیا نیست...!! آن معلمی ای، شغل انبیاست که وجدان و احساس مسئولیت را در خود بیدار نگه داشته باشد... به یاد دارم که در سال دوم دبیرستان دبیر ریاضیاتمان جزوات را چک نمود و وقتی که اطمینان پیدا کرد که خود با یک اشتباه لفظی، مطلبی را نادرست ادا کرده فورا آنرا اصلاح نمود و گفت که: دیشب همه اش به این فکر بودم که نکنه من اشتباه کرده باشم و دانش آموزان به اشتباه افتاده باشند....
یک استاد، بایستی به یاد داشته باشد که یک درخت زمانیکه به کمال خود می رسد ( بار و ثمره دادن)، رو به پایین سر خم می کند. یک استاد باید به خاطر داشته باشد که مسئولیت خطیری را بر عهده گرفته و از همین علمش بایستی به غایت خود برسد و مشاعر خود را تعالی بخشد.
اگر یک استاد انتظار فرا گرفتن مفاهیم را از دانشجو دارد، بایستی در امر تحصیل  تشنه تر از او باشد.
 یک استاد خوب و دلسوز استادی است که اجازه ندهد وجدان کاری اش در پرده تعصبات ناشی از رعایت آئین حرفه ای پنهان شود و همواره همکاری و همفکری را با همکار خود داشته باشد و سعی در برطرف نمودن نقاط ضعف هم و انتقال نقاط قوت هم باشند.
یک استاد خوب بایستی دومینوی پاسخ گریزی را متوقف سازد.
یک استاد خوب باید خوش قول و وقت شناس باشد و وقتی قول حل یک مسئله را داد حتما آنرا بی پاسخ نگذارد ولو پاسخش "نمی دانم" باشد.
یک استاد خوب بایستی جمله نمی دانم را خوب بلد باشد و از ارائه پاسخ های نامربوط و غیر تخصصی که عین خیانت است بپرهیزد.
من حتی به استاد بی تجربه ای که برای یادگیری روش های تدریس، از جزوات سایر اساتید و پیشنهادات دانشجویان استفاده می کند، استاد خوب می گویم. و برعکس از اساتید خود رأی که تعصب خاصی به روش های خود دارند ذهنیت خوبی ندارم.
و بسیاری از ویژگی های دیگر...
واقعیت این است که نقش اساتید به قدری پر رنگ است که در صورت خبره بودن می توانند نقص های موجود در نظام آموزشی و حتی امکانات دانشکده را جبران سازند و منجر به مدیریت مطلوب و القای انگیزه و شور و شوق در مخاطبینشان باشند. خواه دانشجو؛ خواه همکار...!!
برخلاف طرز تفکر اکثریت، من روی شیوه بیان استاد مانور نمی دهم. و به جای آن از سواد استاد حرف می زنم. چون مطمئنم که اگر استادی ، به قلب مطلب دست پیدا کرده باشد در انتقال آن مشکلی نخواهد داشت. مگر در موارد اندک که به خصوصیات شخصیتی وی برمی گردد که در این صورت دانشجو باید اهتمام ورزد و مسائلی که متوجه نشده را مجددا سوال نماید. اطمینان می دهم که اگر استاد باسواد باشد مشکل شما حل خواهد شد. در غیر اینصورت خود او برداشت قانع کننده از مطلب را نداشته است.
متاسفانه درایران ما برخلاف سایر کشورها، جایگاه استادی همانند جایگاه معلمی، اما نه به مظلومیت آن؛ آنطور که باید شناخته نشده است. شاید تعدد دانشگاه ها و مدرک دکتری از مطلوبیت آن کاسته است ولی اگر کسانی که در معنای حقیقی استاد می گنجند را در نظر بگیریم، قشر اقلیتی را خواهیم داشت و معمولا اکثر اساتید به خاطر مسائل دیگر، که اطاله کلام نمی کنم، مایل اند در فضای خارج دانشگاه و صنعت مشغول فعالیت باشند. حال آنکه در کشورهای پیشرفته این افراد به عنوان نخبه صرفا در محیط دانشگاه به کار گرفته می شوند، تولید علم می نمایند و به اصطلاح اگر هنر کنند ترتیب امورات دانشگاهی را خواهند داد و بس. ولی در کشور ما 2 حالت وجود دارد: یا تولید علم صورت نمی گیرد و همان منابع دهه 90 میلادی تدریس می شود. و یا اینکه تعداد اندکی هم که علم تولید می کنند، مدت زمانی بیش از تجزیه پلاستیک در طبیعت، به طول می انجامد که به مرحله عمل برسد.... استانداردی تدوین شود.... تولید انبوهی صورت گیرد و قس الی هذا...
در ساده ترین حالت هم درگیر بودن بیش از حد اساتید با امور آموزشی و اجرایی دانشگاه بعضا فرصت کافی را از وی سلب کرده و از پتانسیل او در حل معضلات درسی دانشجویان می کاهد.

ادامه دارد...


موضوعات مرتبط: هرچه می خواهد دل تنگت بگو
[ دوشنبه بیست و نهم خرداد ۱۳۹۱ ] [ ۱۰:۵۲ ب.ظ ] [ تیـــما ]


هرچند که خود را در جایگاهی نمی بینم که بتوانم حق مطلب را آنگونه که باید ادا کنم، اما به عنوان فردی که با زندگی دانشجویی عجین بوده و تقریبا مثل خیلی از دوستانم با 7 دوره ورودی مختلف (سالهای 84 الی 90) آشنا بوده ام، و به مسائل ریز و درشت پیرامون دقت نظری داشته ام خود را مستحق بیان چند موضوع می دانم و از خوانندگان به ویژه هم دانشگاهیانم دعوت به بحث و ارائه نظر می نمایم. در این نوشته ها به دنبال سوژه خاص نیستم و سعی می کنم از آوردن نام اشخاص بپرهیزم و یک قاعده کلی را مطرح سازم.
پخش مستندی مثل ثریا مجال اندیشه راجع به مسائل آموزشی را به طبقه تحصیلکرده فراهم نموده و در بهبود این امر بی تاثیر نیست به شرطی که کسی خود را به خواب نزده باشد. اگر امروز خیلی از دانش آموختگان از نبود کیفیت در دانشگاه ها گله دارند دلایل زیادی دخیل است که سعی می کنم بارزترین آنان را برشمرم. برای این منظور 3 نقش را نام خواهم برد.
 نظام آموزشی و ساختارهای بالادستی- استاد – دانشجو


نظلام آموزشی: همانطور که آقای دکتر نادری منش در صحبت های خود بیان کرد، برنامه های تدوین شده در چشم انداز، دستوراتی مبتنی بر تشکیل رشته های جدید و یا افزایش ظرفیت پذیرش و ... که استاد و دانشگاه را منفعل می سازد، قوانینی هستند که از سوی وزارت ابلاغ شده و نقش بسزای آن بر کسی پوشیده نیست. همانطور که در جریان هستید چند سالیست که سیاست وزارت بر این بوده که از جمعیت پشت کنکوری بکاهد و نمونه آن همین است که اگر چه دانش آموزی در سال دوم درصد های بیشتری از سال اول را در آزمون سراسری داشته باشد، ممکن است رتبه قبلی خود را کسب ننماید و معمولا تلاشی فراتر از مضاعف، در انتظار جمعیت پشت کنکور است. از سوی دیگر افزایش ظرفیت دانشگاه ها و این شعار که به ازای هر دانش آموز یک صندلی در دانشگاه موجود است به عملی شدن این سیاست بیشتر کمک کرد. اما سوال اینجاست که  آیا برنامه ریزی ها آنچنان هدفمند و سیستماتیک تدوین شده اند که حل شدن یک مشکل در این مرحله، خروار مشکلات را در مراحل بعدی به بار نیاورد؟
همین که درب دانشگاه ها به روی همه باز است خود عاملی شد برای بی انگیزه شدن دانشجویان. به ویژه دیدی که نسبت به دانشجویان بسیاری از رسته ها در دانشگاه های تیپ 2 و حتی دانشگاه های مادر سایر استانها  داریم، دید نخبه و فرهیخته نیست. و به بیان اقتصاد دانان، تعدد و تکرار از مطلوبیت آن کاسته و نوعا ( دقت کنید که می گویم نوعا) افراد آنگونه که باید نسبت به نقش خود احساس مسئولیت نمی کنند.
دستورات مذکور از بالادست، مستلزم تخصیص بودجه و ارائه امکانات متناسب است. وقتی که کلاس های  ساختمان یک دانشکده، کفایت برگزاری دروس در سه رشته مختلف و در دو مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد موجود در آن را ندارد، آیا افزایش ظرفیت در چنین دانشکده ای منطقی است؟ وضعیت زمانی نگران کننده می شود که تعداد نیروی مدرس هم اندک باشد و ناگزیر، برای جبران این خلا، دروسی به عهده اساتید محول شود که متاسفانه مهارت، تخصص و تجربه آن را نداشته باشند.
آیا صرفا تعداد اساتید و رتبه علمی آنان تعین کننده جایگاه علمی دانشگاه است؟ چرا وقتی مجوز پذیرش دانشجو در مقطعی بالاتر به یک دانشکده داده می شود، صرفا تعداد اساتید و رتبه علمی آنان و تالیفات و مقالات آنان در نظر گرفته می شود؟ به نظر بنده بهتر است قبل از اینکه چنین مجوزی صادر شود به آمار دانشجویان کارشناسی که در مقطع ارشد موفق بوده اند و در حال حاضر در بهترین دانشگاه ها مشغول ادامه تحصیل می باشند نیز در نظر گرفته شود. چرا که سطح علمی دانشجویان فارغ التحصیل، به عنوان خروجی یک سیستم آموزشی ملاک خوبی برای ارزیابی کارگزاران این سیستم خواهد بود.
اگر حالت عادی را هم تصور کنیم ، مشاهده می کنیم که منطقا، به روز رسانی در کیفیت و امکانات بایستی بیش از پیش باشد، چه رسد به دوره ای که در آن شاهد افزایش ظرفیت پذیرش دانشجو و کاهش کادر مدرس مجرب هستیم. مطمئنا در چنین وضعی دانشجویان، قربانی این برنامه ها شده و در حقیقت به جای تلف شدن 1 سال از عمر دانش آموز در زمان پشت کنکوری، شاهد تلف شدن لااقل 4 سال از عمر وی در دانشگاهی با کیفیت آموزشی پایین هستیم و چه بسا این اتفاق کل زندگی وی را تحت الشعاع قرار دهد.
هنر این نیست که به ازای هر دانش آموز یک صندلی در دانشگاه موجود باشد، هنر این است که به ازای هر دانش آموز ممتاز یک صندلی مرغوب در دانشگاه موجود باشد و از سوی دیگر برای فارغ التحصیلان این دانشگاه ها یک صندلی در زمره شاغلین وجود داشته باشد. شاغلانی که شغلشان متناسب با تخصص آنهاست. خواه دانشگاه خواه صنعت و ... .

ایراد دیگری که می توان در این قسمت بیان کرد سرفصل های تدوین شده برای رشته هاست که علی رغم تغییر و تحول سریع در دنیای واقعی، تغییر محسوسی در آنها دیده نمی شود. بسیاری از دروس عمومی از جمله معارف را می توان به تناسب هر رشته به تحریر درآورد. و در رشته ای مثل رشته حسابداری، چه بهتر بود اگر در درسی مثل تاریخ تحلیلی اسلام، فصلهایی مرتبط با نحوه باج و خراج و عملیات مالی در گذشته و مطابق با دین مبین اسلام گنجانده می شد.

ویا اینکه به جای دروسی که زیاد مرتبط بارشته نیستند، واحد های کارآموزی و عملی ارائه شود.

این مرجع از قدرت کافی برای بهبود اوضاع برخوردار است و کافیست تصمیم خود را به شکل بخشنامه ای قانونی، ابلاغ کند. چرا که در دانشکده محل تحصیل خودم علی رغم تلاش گروه برای راه اندازی دوره های عملی فنی و حرقه ای و اختصاص کلاس به این موضوع، صرفا ۱ دوره شروع به کار نمود و بعد ها فعالیت ننمود. حال آنکه اگر گذراندن چنین دوره ای اجباری بود، وضعیت برعکس می شد و مطمئنا به نفع ما.

جای تعجب است که یک کارشناس حسابداری در دوران تحصیل خود، هیچ واحد عملی نگذرانده باشد، آشنایی با بورس از طریق دانشگاه نداشته باشد و چیزی که این ترم متوجه شدم،‌نرم افزار کامفار را نشناخته باشد!!! و اگر از دلسوزی یک استاد نبود، روی دفتر روزنامه و کل را هم نمی دید. چه رسد به اظهارنامه مالیاتی و صورتهای مالی حسابرسی شده و ...

در انتهای این بخش،‌ باید بگویم که اعتقادم بر این است که دستورات ابلاغی از بالادست بایستی تکانی به خود بدهند و نگذارند سرعت تغییر بر سرعت تطبیق آنان غالب شود.

ادامه دارد...


موضوعات مرتبط: هرچه می خواهد دل تنگت بگو
[ دوشنبه بیست و نهم خرداد ۱۳۹۱ ] [ ۱۰:۵۱ ب.ظ ] [ تیـــما ]
جواد نجم‌الدين در مراسم افتتاح خطوط توليد انبوه دومين خودرو ملي ايران خودرو (رانا) اظهار كرد: اين خودرو ارزان‌ترين محصول توليدي ايران خودرو در كلاس C است كه در سطح قيمتي حدود 15 ميليون تومان عرضه خواهد شد.

وي با بيان اين‌كه كيسه هواي راننده و سرنشين، ترمز ABS، سيستم ضد سرقت و قفل مركزي از جمله امكانات وتجهيزات اين خودروست، خاطرنشان كرد: طبق برنامه‌ريزي انجام شده تاكنون در توليد 90 درصد اين خودرو به خودكفايي رسيده‌ايم كه اين مقدار تا پايان شهريور ماه امسال به 100 درصد افزايش خواهد يافت.

موضوعات مرتبط: خودرو
ادامه مطلب
[ شنبه بیست و هفتم خرداد ۱۳۹۱ ] [ ۹:۴۹ ب.ظ ] [ تیـــما ]
دولت ژاپن به منظور جلوگیری از بروز بحران انرژی در تابستان، با ورود مجدد دو راکتور اتمی این کشور به مدار موافقت کرد.

به گزارش مهر به نقل از آسوشیتدپرس، دولت ژاپن برای نخستین بار پس از تعطیلی تمام راکتورهای اتمی این کشور، دو راکتور در شهر غربی اوهی را دوباره فعال کرد.

این در حالی است که پس از فاجعه نشت هسته ای در نیروگاه فوکوشیما به دنبال زلزله و سونامی سال گذشته، تمام 50 راکتور اتمی ژاپن یکی پس از دیگری از مدار خارج شده است.

این تصمیم دولت که ظرف هفته های آینده اجرایی خواهد شد، مخالفان فعالیت راکتورهای هسته ای را در مورد راه اندازی مجدد دیگر راکتورها نگران کرده است به طوری که امروز شنبه صدها نفر از آنان در مقابل دفتر نخست وزیر در توکیو تجمع کردند.

طبق آخرین نظرسنجی ها اکثریت مردم ژاپن مخالف فعالیت این نیروگاهها هستند با این حال دولت با این استدلال که در صورت فعال نشدن راکتورهای مذکور احتمال کمبود انرژی در تابستان وجود دارد، اقدام خود را توجیه می کند.

گفتنی است اواسط اردیبهشت ماه امسال هزاران شهروند ژاپنی با راهپیمایی در خیابانهای توکیو تعطیلی آخرین راکتور هسته ای فعال در کشورشان را جشن گرفتند.
 

موضوعات مرتبط: یادداشت های روزانه
[ شنبه بیست و هفتم خرداد ۱۳۹۱ ] [ ۹:۴۷ ب.ظ ] [ تیـــما ]

آزمون استخدامی تامین اجتماعی ۲۵ خرداد ماه به صورت همزمان در سراسر استانهای کشور برگزار شد. تعداد نیرویی که قراره جذب بشه ۵۷۷۷ نفره..

اما به گزارش همین سازمان بیش از ۹۸،۰۰۰ نفر در این آزمون شرکت کردند و هزینه ثبت نام ۲۰،۰۰۰ تومان بود.

یعنی مبلغی بیش از ۱،۹۶۰،۰۰۰،۰۰۰ تومان در وجه این سازمان واریز شد!!!!

و امروز، ۲۷ خردادماه، تیتر روزنامه ایران:

مبلغ ۳۰۰،۰۰۰ تومان به بازنشستگان سازمان تامین اجتماعی پرداخت شد.

---------------------------------------------------------------------------------------------------------------

پ.ن : البته ماها که حسابداری دولتی خوندیم در مورد منابع و مصارف وجوه یه اطلاعاتی داریم.حالا یه چیزی گفتیم دور هم باشیم جدی نگیرید..


موضوعات مرتبط: یادداشت های روزانه
[ شنبه بیست و هفتم خرداد ۱۳۹۱ ] [ ۹:۱۹ ب.ظ ] [ تیـــما ]


موضوعات مرتبط: زیر آسمان نازلو
[ پنجشنبه بیست و پنجم خرداد ۱۳۹۱ ] [ ۴:۴۷ ب.ظ ] [ تیـــما ]


موضوعات مرتبط: زیر آسمان نازلو
[ پنجشنبه بیست و پنجم خرداد ۱۳۹۱ ] [ ۴:۴۵ ب.ظ ] [ تیـــما ]

معاون برنامه ریزی و نظارت راهبردی رئیس جمهور از تصویب افزایش ۱۵ درصدی حقوق امسال کارکنان دولت در جلسه امروز هیئت دولت خبر داد.

 به گزارش خبرگزاری مهر، بهروز مرادی پس از جلسه امروز هیئت دولت در جمع خبرنگاران گفت: این مصوبه در چند روز آینده ابلاغ می شود و کارکنان دولت ، اعمال افزایش یادشده را همراه با معوقات ماه‌های قبل در فیش حقوق تیرماه شاهد خواهند بود. پیش از این، رحیم ممبینی معاون بودجه معاونت برنامه‌ریزی و نظارت راهبردی ریاست جمهوری در گفتگو با مهر گفته بود: البته مابه‌التفاوت افزایش حقوق کارمندان از ابتدای امسال محاسبه و به آنان پرداخت خواهد شد. ضریب حقوق کارمندان مشمول قانون نظام هماهنگ پرداخت کارکنان دولت ( از جمله کارمندان وزارت اطلاعات و شاغلین پست‌های سیاسی وزارت امور خارجه) برای سال ۱۳۹۰ به میزان هفتصد (۷۰۰) ریال تعیین شده بود. همچنین بر اساس مصوبه دولت، ضریب حقوق بازنشستگان موضوع بند (ج) ماده ۵۰ قانون برنامه پنجم توسعه برای سال ۱۳۹۰ به میزان هفتصد (۷۰۰) ریال بود.

 بر اساس آنچه که در قانون برنامه پنجساله پنجم توسعه تعیین شده است، میزان افزایش حقوق کارمندان با توجه به اعتبارات مصوب در بودجه سالیانه تعیین می شود که بر اساس پیش بینی که دولت برای افزایش حقوق کارمندان داشته، در سال ۹۱ حقوق کارکنان دولت تا ۱۵ درصد افزایش خواهد داشت.

براساس ماده ۵۰ قانون برنامه پنجم توسعه تعیین ضریب ریالی در چارچوب اعتبارات مصوب برعهده هیئت وزیران است. معوقات حقوق کارمندان برابر با ضریب ریالی جدیدی که اعلام خواهد شد محاسبه و مابه التفاوت آن به کارمندان پرداخت می‌شود.


موضوعات مرتبط: یادداشت های روزانه
[ چهارشنبه بیست و چهارم خرداد ۱۳۹۱ ] [ ۹:۵۵ ب.ظ ] [ تیـــما ]

انتخاب ماشین

ماشینی كه شما از اون برای دریفت استفاده میكنید میتونه محور جلو یا محور عقب یا 2 دیفرانسیل باشه
ماشینی انتخاب كنید كه تعادل در وزن داشته باشه یعنی وزن روی چرخهای جلو با چرخهای عقب تقریبآ‌ مثل هم باشه
موتور ماشین نباید زیاد سنگین باشه و هرچه موتور سبكتر باشه دریفت راحت و قشنگتر صورت میگیره
گیربكس دستی برای دریفت بهتره
قدرت و گشتاور لازم رو برای دریفت زدن داشته باشه ...

آماده كردن ماشین

علاوه بر اینکه برای اجرای این تکنیک اتومبیل شما باید مخصوص پیست باشد رولر بار نیز باید در آن نصب شده باشد تا در صورت بروز مشکل راننده در خطر نباشد.

1. نصب استرسبار جلو و عقب

2. انداختن فنر و كمكهای اسپرت : چون در دریف شما مركز ثقل ماشین رو در یك آن عوض میكنید این مورد رو حتما باید انجام بدید و فنرها و كمكهای عقب رو از نوع اسپرت نصب كنید در ماشینهای دیفرانسیل جلو این عمل رو برعكس انجام بدید.

3. نصب میل سوپاپ ریس : یكی از عوامل مهم در دریف زدن گشتاور بالاست و بهتر شدن دریف به گشتاور بالا بستگی داره پس شما میتوانید با عوض كردن كامشافت گشتاور و سرعت موتور رو بالا ببرید تا دریف راحت تر انجام بشه

4. توربو و قدرت موتور : قدرت موتور باید به اندازه كافی باشه به این صورت كه بتونه در جا عمل Racebrek رو انجام بده درغیر اینصورت دریفت زدن خیلی مشكل میشه

5. تقویت اكسلها و چهار شاخ شافت و دسته موتورها

6. از تایر و رینگ با اندازه فابریك ماشین استفاده كنید یعنی اگه اندازه رینگ فابریك ماشین شما 15 اینچ هست رینك اون رو با 16 و 17 عوض نكنید چون این كار باعث از دست دادن مقدار زیادی تورك میشود و عمل دریفت رو خراب میكنه

7. صفحه كلاچ ریس : قوی بون كلاچ یه عامل اساسی برای دریف میباشد پس
صفحه كلاچ شما بایید از نوع ریس و مخصوص دریف باشه .

8. نصب ترمز و دیسك قویتر : در بعضی از تكنیكها شما به ترمز احتیاج دارید و ترمز ماشین شما باید جواب بده و همچنین در تمرینات بعضی مواقع شما كنترل ماشین رو از دست میدهید پس ترمز باید خوب باشه
تكنیكهای دریفت :

1.Heel Toe Shifting
2.Power Over
3.E-Brake Drift
4.Clutch Kick
5.Shift Lock Drift
6.Dirt Drop Drift
7.Feint Drift
8.Jump Drift
9.Braking Drift
10.Emergency Brake Drift
11.Long Slide Drift
12.Swaying Drift
13.FF Drift (Front Wheel Drive Drift)
14. Kansei Drift

در مورد تك تك این تكنیكها به صورت جداگانه توضیح میدهم ..

Heel Toe Shifting

دراین قسمت شما طرز و موقع دنده عوض كردن در دریف رو یاد میگیرید .

heel به معنای پاشنه پا و Toe به معنای انگشتان پا و shifting هم به معنای عوض كردن است
اونطور كه از اسم این تكنیك پیداست در اینجا شما باید از نوك و پاشنه پا استفاده كنید.
استفاده از این تكنیك به راننده این اجازه رو میده كه در موقع عوض كردن سریع دنده درهمان زمان از ترمز هم استفاده كنه . چنانكه این تكنیك سرعت موتور گیربكس و تایر ها رو باهم متعادل نگه میداره پس دراین تكنیك تكانهای سریع ناشی از افت RPM و سرعت ماشین وجود نداره و معكوس كشیدن به راحتی و نرمی صورت میگیره . این تكنیك به راننده اجازه میده كه در موقع معكوس راننده RPM رو برای معكوس تنظیم كنه و درهمان حال از ترمز هم برای انتقال نیرو از عقب به جلو و سبك كردن عقب ماشین استفاده كنه .


روش عمل كرد در این تكنیك :

قبل از رسیدن به پیچ ترمز بگیرید ( به این ترم، ترمز نخستین یا اولیه می گویند) تا وزن ماشین رو به جلو انتقال دهید

كلاچ بگیرید و از Heel Toe و معكوس استفاده كنید یعنی با نوك انگشتان پا ترمز رو نیمه نگه دارید و با پاشنه پا RPM رو برای معكوس آماده كنید

معكوس كه انجام شد فرمون رو به سمت كورنر بیرون بچرخونید و به سمت پیچ برگردونید شما ماشین رو وادار به عمل oversteer كرده اید

بعد از انجام گرفتن oversteer فرمون به سمت پیچ بچرخونید و پاتون رو از روی ترمز ور دارید و به اندازه لازم گاز بدهید

عمل دریف انجام میشه و شما میتوانی با كنترل كردن فرمون پیچ رو به صورت دریفت طی كنید


موضوعات مرتبط: خودرو
[ سه شنبه بیست و سوم خرداد ۱۳۹۱ ] [ ۱:۱۶ ب.ظ ] [ تیـــما ]
Gerhard Kling · University of Southampton,  answers:
 
There are different ways to obtain an estimate for the required working capital. There is a literature on the cash conversion cycle (CCC ), which addresses the issue. In practice, one also has to consider cash holding, which is often included in working capital calculations. In particular, excess cash can be a problem mainly in the service industry. Many equity analysts would not consider cash & cash equivalents reported on the balance sheet and use 2% of sales as a proxy for required cash holding. The net working capital then considers the required (operating) cash, accounts receivable, stock, and (-) accounts payable (trade credit). The net working capital is usually divided by total assets. The required working capital (relative to total assets) can be determined using industry benchmarking.
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------
In addition, Gerhard addresses a link:
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------
 
I am working on a paper using the CCC. The paper also refers to the CCC literature, which might be a good starting point. Here is the link: http://papers.ssrn.com/sol3/papers.cfm?abstract_id=1775885

موضوعات مرتبط: حسابداری، اقتصاد و مدیریت
[ دوشنبه بیست و دوم خرداد ۱۳۹۱ ] [ ۵:۶ ب.ظ ] [ تیـــما ]

http://wind-dancer.persiangig.ir/image/funny/2429944.jpg

http://wind-dancer.persiangig.ir/image/funny/2435065.jpg

http://wind-dancer.persiangig.ir/image/funny/2461145.jpg

http://wind-dancer.persiangig.ir/image/funny/3105917.jpg

http://wind-dancer.persiangig.ir/image/funny/5227793.jpg

http://wind-dancer.persiangig.ir/image/funny/5303538.jpg

http://wind-dancer.persiangig.ir/image/funny/7084009.jpg


موضوعات مرتبط: طنز ، معما و سرگرمی
[ دوشنبه بیست و دوم خرداد ۱۳۹۱ ] [ ۹:۵۵ ق.ظ ] [ تیـــما ]

زندگی رسم خوشایندیست...
زندگی بال و پری دارد با وسعت مرگ...
زندگی پرشی دارد به اندازه عشق...
زندگی چیزی نیست که لبه طاقچه ی عادت از یاد من و تو برود...
زندگی حس غریبیست که یک مرغ مهاجر دارد...
زندگی سوت قطاریست که در خواب پلی می پیچد...
زندگی گل به توان ابدیت...
زندگی ضرب زمین در ضربان دل هاست...
زندگی هندسه ی ساده ی تکرار نفس هاست...
هر کجا هستم باشم...آسمان مال من است...
پنجره...فکر..هوا...عشق...

زمین...مال من است...
آری...زندگی زیباست....
زندگی آتشگهی دیرنده پا بر جاست...
گر بیافروزیش رقص شعله اش در هر کران پیداست...

ور نه خاموشست و خاموشی گنه ماست...


موضوعات مرتبط: هرچه می خواهد دل تنگت بگو
[ یکشنبه بیست و یکم خرداد ۱۳۹۱ ] [ ۱۲:۵۱ ق.ظ ] [ تیـــما ]
   ........   مطالب قدیمی‌تر >>

.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

خداوند در درون ماست پس می بایست آرام شویم و بگذاریم جانهایمان آرام گیرند. آنگاه به هستی عشق پی خواهیم برد.
(جبران خلیل جبران)
"عقاب و چكاوك" يك وبلاگ شخصی است که به ترجیح نویسنده،جایگزینی برای سایر شبکه های اجتماعی انتخاب شده و سعی می گردد اطلاعات و اخبار مرتبط با رشته "حسابداری"را به سمع و نظر دوستان، بالأخص هم دانشگاهیان برساند. تنوع موضوعات نیز بر اساس علایق نویسنده انتخاب شده که در اثنای آن به تجربیات، خاطرات و سایر مطالب سرگرم کننده نیز پرداخته می شود.
...
..
.
كاسه خود را بيش از اندازه پر كنيد؛
لبريز مي شود.
چاقوي خود را بيش از حد تيز كنيد،
كند مي شود.
به دنبال پول و راحتي باشيد؛
دلتان هرگز آرام نمي گيرد.
به دنبال تاييد ديگران باشيد؛
برده آن ها خواهيد بود.

كار خود ر انجام دهيد، سپس رها كنيد.
اين تنها راه آرامش يافتن است.
لینک های مفید


امکانات وب